از جمله هدفهاي روانشناسي را ميتوان تأمين نيازمنديها در موجود زنده از قبيل ايجاد نشاط و حالتي براي فعاليت و در نتيجه انجام اعمال و رفتارها و برآوردن نيازهاي اساسي و ضروري زندگي و ادامه آن بهطور كلّي هماهنگ كردن انسانها با محيط زندگي دانست1.
طبيعي است كه انگيزههاي فراواني انسانها دارند كه در انجام اين اهداف تأثير دارند و ميتوان اين انگيزهها را به دو بخش اصلي تقسيم نمود: 1 - انگيزههاي فيزيولوژيك؛ 2 - انگيزههاي رواني
انگيزههاي فيزيولوژيك به نيازهاي مربوط به جسم و عوارضي كه در بافتهاي بدن، مانند كمبود مواد لازم براي بدن يا بههم خوردن تعادل آن به وجود ميآيند، مربوط ميشود.
اين انگيزهها، رفتار فرد را به جهت اهدافي كه نيازهاي فيزيولوژيك بدن را برآورده ميسازند راهنمائي و يا نقص و كمبودي را كه گاهي در بافتهاي بدن به وجود ميآورد، جبران و روح و بدن را به حالت توازن در ميآورد.
انگيزههاي رواني نيز در جريان رشد نيازهاي معنوي فردي و اجتماعي انسان تأثير به سزائي دارند.
در قرآن مجيد كه از هرگونه تحريف و تغيير مبرّا هست، روي انجام اين انگيزهها به نحو كامل و صحيح براي تأمين اهداف عالي تعيين شده در شرايع آسماني غير تحريف شده تأكيدهاي فراواني انجام شده است. حكمت فراگير خداوند كه نعمتهاي خود را به مخلوقاتش عطا فرموده، چنين اقتضا ميكند كه در آنها ويژگيها و صفات مخصوصي به وديعه بگذارد و آنها را شايسته انجام وظائفي بكند كه براي انجام آنها آفريده شدهاند خداوند از زبان حضرت ابراهيم عليهالسلام در قرآن در مقام اثبات وجودش چنين نقل ميكند:
«...رَبُّناَ الَّذِي اَعْطي كُلَّ شَئٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدي» «خداي ما آن كسي است كه همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشيده، سپس به راه كمالش هدايت كرده است»2.
و در سوره «اعلي» آيه 1 - 3 در مقام توصيف صانع عالم و آفريدگار جهان و همه مخلوقات از جمله انسانها چنين ميفرمايد:
«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلي الَّذِي خَلَقَ فَسَوّي وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدي» «اي پيامبر به نام خداي خود كه برتر و بالاتر از همه موجودات است، به تسبيح و ستايش مشغول باش، آن خدائي كه عالم را آفريد و همه آنها را به حد كمال خود رسانيد و آن خدائي كه هر چيز را قدر و اندازه داد و به راه كمالش هدايت نمود».
چنانچه خوانندگان توجه دارند، اين انگيزهها و عوامل حيات فيزيولوژي، توازن لازم و كافي براي ادامه زندگي را در انسانها فراهم ميسازند و طبق تحقيقات جديد دانشمندان فيزيولوژي در بدن انسان و حيوان نوعي تمايل طبيعي نسبت به حفظ توازن ثابت در باطن و فطرت و سرشت انسانها وجود دارد. اين، همان نظريهاي است كه چهارده قرن قبل در قرآن مجيد اصول آن را در آيات متعددي چنين بيان فرموده است. از جمله اين آيات، آيه 19 از سوره «حجر» است:
«وَالأَرْضَ مَدَدْناها وَ اَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ اَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَئٍ مَوْزُونٍ» «زمين را گسترانيديم و در آن، كوههاي عظيم بر نهاديم و از آن هر چيز را مناسب و موافق با حكمت و عنايت برويانيديم».
و در آيه ديگري(در سوره فرقان، آيه 2) ميفرمايد:
«وَ خَلَقَ كُلَّ شَئٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرا» «خداوند همه چيز را آفريد، آنگاه آن را در اندازه معيني قرار داد».
و در آيه ديگر3 ميفرمايد:
«وَ كُلَّ شَئٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» «... هر چيزي نزد او به اندازه است».
پس انحاء تقدير و توازن در خلقت الهي يك اصل مهم اساسي است كه براساس آن موجودات را مطابق با مصالح و نيازهاي آنها آفريده، و براي هر شياي آنچه را كه لازمه ادامه زندگي و حيات اوست، اعطاء كرده است:
«اِنّا كُلَّ شَئٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» «ما همه چيز را در اندازههاي مشخص و معيني آفريديم».
پس ايجاد توازن روحي و جسمي يك هدفي است كه در علوم مربوط به انسان و حيوان از جمله روانشناسي از ديدگاه قرآن، مسألهاي است مهم و قابل طرح. و انگيزهها و عوامل فراواني در تأمين اين هدف و انجام آن به نحو نيكو وجود دارد از قبيل عوامل حفظ ذات، در سورههاي طه، 17 - 120 - سوره نمل آيات 17، 18، 80 و 81 - سوره توبه آيه 120 - سوره بقره، آيه 155 - سوره نحل آيه 112 - سوره قريش آيه 3 و 4 و غير اينها از آيات فراوان در قرآن كه به توضيح انگيزهها و انجام بهينه هدف ايجاد توازن در جسم و روح ميپردازند از جمله آنها بيان انگيزه بقاء نوع و انگيزه جنسي و غير اينها(سوره حجرات، 13 - نساء، 1 - نحل، 72 و...).
نظير انگيزهها و عوامل فيزيولوژيكي عوامل و انگيزههاي رواني و فطري هستند كه نيازهاي فطري و معنوي و اساسي در سرشت روان انسانها را برآورده ميسازند از قبيل عدالتخواهي، نيكي، زيبائي و احساس نظم و ايجاد همبستگي و ساير تمايلات روحي و فطري انسان.
در قرآن مجيد و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسلام دستورات كافي و وافي در اين مورد وارد شده و توضيح داده شده است و دانشمندان غربي نيز كم و بيش به اين حقايق اعتراف دارند از جمله «ابراهام مارنو» يكي از دانشمندان غرب عقيده دارد كه نيازهاي معنوي انسان نوعي نيازهاي فطري هستند كه تكامل رشد و بالندگي شخصيت فرد به برآوردن آنها بستگي دارد4.
از جمله اهداف روانشناسي اسلامي بيان و توضيح يك سلسله از حالتهاي انفعالي در انسان و نيز در حيوانات ميباشد و اين حالتها و عواطف در حفظ بقاي نسل انسان و حيوان به آنها كمك شاياني مينمايند مثلاً حالت ترس كه يك حالت انفعالي است، انسانها را از خطرهائي كه تهديد ميكند، دور ميسازد و همچنين ساير حالات انفعالي از قبيل خشم و ... انسانها را به دفاع از خود و مبارزه براي بقاء نوع و حالت انفعالي مثلاً محبت؛ اساس پيوند دو جنس نر و ماده در انسان و حيوان بوده و براي جذب هركدام به ديگري به منظور بقاي نوع لازم و ضروري است و بحث از رابطه نزديك اين حالتها و انفعالها در انسان و حيوان از جمله مسائلي است قابل بحث و بررسي در روانشناسي و يكي از مسائل اساسي آن علم به شمار ميرود.
در قرآن كريم نيز توصيف و توضيح دقيقي درباره بسياري از عواطف انفعالي مانند ترس، خشم، محبت، شادي، نفرت، غيرت، حسد، ندامت، شرم و خواري و ساير حالتهاي مهم و اساسي نفس انسان ذكر گرديده است.
از جمله اين انفعالها «حالت ترس» است كه در قرآن در آيات متعددي ترس براي حفظ انسان از عذاب الهي و اجتناب از گناهان و تمسك به پرهيزگاري و عبادت و كار و غير اينها مطرح گرديده است و سورههاي مختلف قرآن5 مسائل گوناگون مربوط به ترس و انواع آن را مورد بحث و تحقيق و بررسي قرار داده است مراجعه كنيد.
نظير ترس ساير صفات انفعالي انسانها از قبيل «خشم»6 و «محبت7 و حبّ ذات»8 و «نوعدوستي»9 و محبت پدري و مادري10و محبت خداوند11 و پيامبر12 و شادي13 و حسد14 و اندوه15 و ندامت و پشيماني16 و غير اينها از انواع و موارد انفعالها را ذكر و توضيح داده است و حتي در قرآن نمونههاي عملي قابل تنبّه در آيات متعدد ذكر گرديده است مراجعه كنيد17.
بديهي است كه همراه اين انفعالها تغييرات فيزيولوژي زيادي در بدن انسانها و در شكل ظاهري بدن و خطوط چهره از قبيل ضربان قلب، انقباض مويرگهاي خوني در امعاء و احشاء و گسترده شدن اين مويرگها در سطح بدن پديد ميآيند.
و در قرآن مجيد نيز از اضطراب و تپش شديد قلب در حالت انفعالي ترس نام ميبرد به سوره احزاب آيه 10 و 11 مراجعه كنيد، اين دو آيه حالت ترسي را كه در جريان جنگ خندق (احزاب) بر مسلمانان چيره شده بود وصف ميكند و نظير اين آيه در ساير سورههاي قرآن مجيد از قبيل سوره غافر، 18 و سوره حج، 72 - سوره زخرف، 17 - سوره زمر، 60 - قيامت، 24 و 25 - عبس، 40 و 42 و 38 و 39 - مطففين، 22 و 24 - غاشيه، 8 و 10 - انبياء، 97 - سجده، 12 - شوري، 45 - زمر، 23 - قلم، 43 درباره آثار و نتايج ترس مطالبي بيان شده است.
روشن و واضح است اين انفعالها گرچه وظائف مهمي در زندگي انسان به عهده دارند و انسانها را در حفظ بقاي ذات ياري ميكنند، با اين حال زيادهروي در آنها براي سلامت جسم و روان زيانآورند مثلاً ترس براي انسان در عين حال كه مفيد است و انسانها را از خطرات بزرگ زندگي كه انسانها را تهديد ميكند، ياري ميدهند، و ليكن ترس زياد زندگي انسانها را مختل ميسازد و از انجام وظائف لازم جلوگيري ميكند و شخصيت انسانها را دچار تزلزل مينمايد و لذا در تحقيقات جديد در طبّ «روانتني»(سيكوماتي) اين حقيقت روشن شده است كه اضطراب در جنبههاي انفعالي انسان يكي از عوامل رشد بسياري از عوارض بيماريهاي جسمي است و آمارهاي زيادي موجود نشان ميدهند كه درصد زيادي از بيماراني كه اغلب به مطب پزشكان مراجعه ميكنند، اساسا از اضطرابهاي ناشي از مشكلات رواني شكايت دارند، اين بيماران در حقيقت نيازمند مداواي پزشكي نيستند، بلكه در واقع به معالجه رواني نياز دارند18.
قرآن با توجه و اهتمام به راهنمائي مردم در امر مهار كردن حالات رواني و غلبه بر آنها از علوم جديد پزشكي پيشي گرفته است زيرا در اين كار فوايد بهداشتي فراواني وجود دارد كه تاكنون به طور دقيق و علمي شناخته نشده است ولي در عصر حاضر به فوايد آن كم و بيش پي بردهاند.
قرآن در آيات متعدد مردم را به نترسيدن از اموري راهنمائي ميكند كه معمولاً آنها حالت ترس را در انسانها بر ميانگيزانند مانند مرگ و فقر.
قرآن درباره ترس از مرگ، روش بنيادي و بنياني را در پيش گرفته است و آن، بيان اين مسأله و توضيح آن به انسانهاي عاقل است كه حيات دنيا، يك زندگي گذرا و فاني و نعمتهاي آن نابود شدني است و تنها زندگي اخروي است كه نعمتهايش ابدي و باقي و جاودانه است و مرگ نيز يك حالت طبيعي بوده، مرحلهاي از زندگي فاني اين دنيا و رجوع به زندگي باقي و هميشگي رستاخيز است كه انسانها براساس تكامل در حيات و زندگي به سوي آن در حركتند.
از اينرو مؤمن واقعي و حقيقي از مرگ نميهراسد زيرا يقين دارد كه مرگ او را به نعمتهاي باقي و جاودان پس از مرگ منتقل خواهد كرد كه خداوند به بندگان پرهيزكار خود اعطاء ميفرمايد.
قرآن زندگي دنيا را جز لهو و لعب ندانسته و زندگي اخروي را واقعي و حقيقي ميداند:
«وَ ما هذِهِ الحَياةُ الدُّنْيا اِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ اِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ»19«زندگي اين دنيا جز لهو و بازيچهاي بيش نيست و زندگي واقعي در آخرت است اگر مردم آن را بدانند».
«وَ ماَ الحَياةُ الدُّنْيا اِلاّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ للدّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ اَفَلا تَعْقِلُونَ»20«دنيا جز بازيچه كودكانه و هوسراني بيخردان چيزي نيست و همانا سراي آخرت براي نيكوكاران بهتر است آيا در اين مورد تعقّل مينمائيد؟».
روي اين اصل زندگي دنيا در قرآن به عنوان متاع، يعني بهره كم و مختصر و در مقابل، زندگي اخروي همانا زندگي باقي و جاوداني معرفي گرديده است.
پيامبران الهي به امتهاي خويش به نقل قرآن چنين ميگفتند:
«يا قَوْمِ اِنَّما هذِهِ الحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الآخِرَةَ هِيَ دارُ القَرارِ»21 «اي قوم، اين زندگي(فاني) دنيا متاع ناچيزي بيش نيست و سراي آخرت منزلگاه ابدي (وحيات جاوداني) است».
اينگونه دستورات حقيقي و واقعي براي مسلمانان از عوامل مهمي بودند كه باعث ميشدند مسلمانان صدر اسلام در ميدان جنگ و جهاد و قتال و مبارزه با كفر و شرك و بتپرستي شجاعانه و بدون ترس از مرگ اقدام كنند و با شهامت و جرأت فراواني در آرزوي شهادت در راه خدا و رسيدن به نعمتهاي بهشتي باشند و بر صفوف دشمنان شجاعانه بتازند و دين خدائي را در عرصه زندگي بشري گسترده سازند.
از باب نمونه و دليل و مدرك بر ادعاي بالا چند آيه زير را توجه فرماييد:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ اَمْواتا بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ، فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلاّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»22«گمان مبريد كساني كه در راه خدا كشته شدهاند؛ مردهاند، بلكه اينان زنده هستند و در نزد خدا متنعّم خواهند بود، آنان به آنچه به داده شده، شادمانند و به مؤمناني كه هنوز به آنان نپيوستهاند و بعدا در پي آنان به راه آخرت ميگردند، مژده ميدهد كه از مردن نترسيد و از فناء متاع دنيا هيچ غم و اندوهي به خود راه ندهيد».
«وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ اَوَ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ»23 «اگر در راه خدا كشته شده يا بميريد در آن جهان به آمرزش و رحمت خدا نايل ميشويد و آن بهتر است از هر چيزي كه در حيات دنيا براي خود فراهم ميآوريد، اگر در راه خدا بميريد يا كشته شويد اندوهي به خود راه ندهيد كه به رحمت ايزدي پيوسته و به سوي خدا محشور خواهيد شد».
از اينرو خداوند در آيات متعددي در قرآن، مؤمنان را براي مبارزه با كفر و الحاد و شرك دعوت كرده، در برابر اين فداكاري و مبارزه در راه خدا اجر و ثوابي قرار داده است.
«فَلْيُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الحَياةَ الدُّنْيا بِالآخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلْ فِي سَبِلِاللّهِ فَيُقْتَلْ اَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ اَجْرا عَظِيما»24«اي مؤمنان بايد در راه خدا با آنان كه زندگي مادي دنيا را بر آخرت گزيدند، جهاد و مبارزه نمايند و هر كسي كه در راه خدا با آنان كه زندگي مادي دنيا را بر آخرت گزيدند جهاد و مبارزه نمايند و هركسي كه در راه خدا كشته شد، فاتح گرديده، زود باشد كه او را(در بهشت جاوداني) اجري عظيم عطا خواهيم كرد».
آري اين است راه رسيدن به سعادت و نيل به مقامات بهشتي، اين، سيره دائمي خداوند است در برابر انسانهاي فداكار و شهيدان شجاع و مبارزان حق و حقيقت پيامبران به جان و مال و مكتب. خداوند با چنين افراد فداكار معامله پرسودي نموده، جان انسانهاي عزيز و فداكار را در مقابل اعطاء بهشت و نعمتهاي اخروي بيپايان خريداري نموده است. اين، وعدهاي است الهي براي اطمينان در مقابل فداكاريها و شهادتطلبيهاي انسانهاي با ايمان.
«اِنَّ اللّهَ اشْتَري مِنَ المُؤْمِنِينَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِانَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتَلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدا عَلَيهِ حَقَّا فِي التَّوْراةِ وَ الإِنْجِيلِ وَ القُرْآنِ وَ مَنْ اَوْفي بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الفَوْزُ العَظِيمُ»25 «خدا جان و مال مؤمنان را به بهاي بهشت خريداري كرده، آنان كه در راه خدا مبارزه ميكنند، دشمنان دين را به قتل ميرسانند يا خود كشته ميشوند، اين وعده قطعي الهي است و عهدي است كه در تورات و انجيل و قرآن به حق وعده داده شده است و از خداوند با وفاتر به انجام عهد و وعده كيست؟ اي مؤمنان شما به خود در اين معامله بشارت دهيد كه اين معاهده با خدا به حقيقت، سعادت و پيروزي بزرگي است».
آري پيروزي بزرگي است كه خداوند در مقابل گذرا از زندگي دنيا كه قابل بقاء و دوام نيست، نعمتهاي بزرگ جاودان و قابل بقاء هديه مينمايد، انسانها، خواهي نخواهي از اين دنيا خواهند رفت، پس چه بهتر كه انسانها طوري از اين دار فاني بروند كه نتيجه آن سود ابدي و حتمي و جاودانه باشد، از مرگ و مردن چارهاي نيست، همه موجودات ممكن چنين سرنوشتي دارند، زود يا دير از اين دنيا سفر ميكنند، و بقائي در اين دنيا براي هيچ موجودي جز ذات پروردگار ممكن نيست.
«قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الفرارُ اِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ المَوْتِ اَوِ القَتْلِ وَ اِذا لا تُمَتَّعُونَ اِلاّ قَلِيلاً»26 «اي پيامبر به منافقان بگو اگر از مرگ يا قتل فرار ميكنند، آن فرار هرگز به نفع شما نيست زيرا كه اندك زماني بيش، از زندگي كامياب نخواهيد شد».
يكي ديگر از حالتهاي انفعالي نفس كه چهبسا باعث كشاندن انسانها به سوي بدبختي و گرفتاريهاي فراوان ميگردد، مسأله فقر و نداري و ترس از آن ميباشد.
قرآن در مقام معالجه اين مرض رواني برخي از انسانها، مسائل اساسي و زيربنائي روحي و دروني را مطرح ميسازد.
براي اين كه قدرت انسانها در اداره زندگي خويش به نحو دلخواه كمبودهائي دارند، انسانها به صورت طبيعي توانائي برطرف ساختن اين كمبودها را ندارند، خداوند در برابر اين نحو فكر و رويه ميفرمايد:
«روزي تنها، دست خداوند است و تنها او است كه روزي دهنده و صاحب قدرت و اقتدار است».
به اين ترتيب انسانها با توسل به خداوند و رابطه نزديك بندگي واقعي نزد او ميتوانند اين مشكل رواني را كاملاً حل نمايند.
خداوند در قرآن مجيد در آيات متعدد، خود را تنها روزي دهنده مخلوقها معرفي ميكند:
«اِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُوالقُوةِ المَتِينُ»27«همانا روزي دهنده خلق تنها خداست كه صاحب قوت و اقتدار ابدي است».
خداوند روزي انسانها را به طرق و وسائل مختلف و گوناگون به آنان ميرساند از قبيل نزول بركات آسماني «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»28 «روزي شما با همه وعدهها كه به شما داده شده، در آسمان (به امر خدا مقدّر) است».
«وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِي الأَرْضِ اِلاّ عَليَ اللّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»29«هيچ جنبدهاي در زمين نيست جز آن كه روزي او بر خداست، و خدا منزل دائمي و موقت او را ميداند و همه حالات مخلوق در دفتر علم ازلي پروردگار قرار دارد».
علت اين كه خداوند تنها روزي دهنده مخلوقات است، در اين آيات ذكر نشده و لكن در آيات ديگر قرآن توضيحي به اين نحو درباره آن داده شده است كه خداوند، شنوا و داناست، و داراي قدرت انجام آن بوده، تأمين مصالح امور بندگان در اختيار اوست.
«وَ كَاَيِّنْ مِنْ دابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزقَها اَللّهُ يَرْزُقُها وَ اِيّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ العَلِيمُ»30 «يعني چه بسا حيوانات كه خود بار روزي خود را به دوش نكشند و خدا به آنها و هم به شما روزي را ميرساند و او شنوا و داناست».
«اَللّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ اِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَئٍ عَلِيمٌ»31«خداوند هركس از بندگان را كه بخواهد روزي وسيع و يا تنگ به او ميرساند، همانا او به مصلحتهاي تمام مخلوقات آگاه و داناست».
«وَ ما يَفْتحِ اللّهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكْ لَها وَ ما يُمْسِكُ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ العَزِيزُ الحَكِيمُ يا اَيُّهاَ النّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُاللّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَالأَرْضِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ فَأَنِّي تَؤْفَكُونَ»32«درِ رحمتي را كه او به روي مردم ميگشايد، هيچكس نتواند بست و آن را كه او ببندد هيچكس جز او نتواند باز كند و اوست خداي بيهمتاي با حكمت و اقتدار، اي مردم متذكر شويد كه چه نعمتها خدا به شما عطا فرموده؟ آيا جز خدا آفرينندهاي هست كه در آسمان و زمين به شما روزي دهد؟ هرگز جز آن خداي يكتا خدائي نيست پس اي مشركان چگونه از درگاه حق رو به بتهاي باطل ميآوريد».
چنانكه خوانندگان ملاحظه ميكنند، قرآن رابطه عليت بين اعطاء روزي و بين صفات كمال و قدرت خداوند و حكمت و علم و شنوائي او را اعلام ميدارد33.
نظير بحث و بررسي در اين صفات كه از اهداف مهم روانشناسي اسلامي بشمار ميرود، صفات غلبه بر غضب و مسأله محبت به خدا و پيامبر و غير اينها از موجودات34 و ساير انفعالها از قبيل ادراك حسي(يعني شنوائي، بينائي و بويائي ، قوه لمس و قوه چشائي و...) و تفكر و يادگيري35 يادآوري و فراموشي و سيستم مغز و اعصاب، شخصيت، روان درماني و غير اينها است.
1) قرآن و روانشناسي، تأليف دكتر محمد عثماني نجات، ترجمه عباس عرب سال 1367، نشر بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي.
2) سوره طه، آيه 50. - كتاب قرآن و روانشناسي، ص 28.
3) سوره رعد، آيه 8.
4) قرآن و روانشناسي، ص 50.
5) سوره انفال، 2 - سوره سجده،16 - حج،1 و 2 - انبيا،11 و 12 و 40 - احزاب،10 و 11 - توبه، 56 و 57 -شعراء، 21 - قصص، 21 - نمل، 10 - بيّنه، 7 و 8 - زمر، 13 - نور، 37 - انسان، 10 - نساء، 77 - محمد، 20 - شعراء ، 14 - قصص، 33.
6) سوره فتح، 29 - توبه، 123 - تحريم، 9 - اعراف، 150 - طه، آيات 92 و 94 - آل عمران، 119و ..
7) توبه، 38 - فاطر، 5 - حديد، 20 - قيامت، 21 و 20- هُمَزه، 1 تا 4 - نازعات، 37 تا 39.
8) اعراف، 188 - عاديات، 8 - فصلت، 49 - معارج، 19 و 20.
9) معارج، 19 - 27 - آل عمران، 103 - انفال، 62 و 63 - حشر، 9 - حجرات، 10.
10) مريم، 4 و 6 - كهف،46 - اسراء، 6 - نوح، 12 - مدثر، 11 و 13 - هود، 42 و 45 - يوسف، 8.
11) آل عمران، 31 - مائده، 54 - توبه،24 - بقره،145.
12) قلم، 4.
13) احزاب، 21 - رعد، 26 - يونس، 57 و 58 - هود، 9 و 10 - نحل، 97 - انسان، 11 - نساء، 19 - آل عمران، 118، 120.
14) بقره، 105 - نساء، 54 - بقره، 109 - يوسف، 5 - مائده، 27.
15) قصص، 13 - طه ، 40 - يوسف، 84 و 86 - توبه، 40 و 92 - آل عمران، 176 - لقمان، 23 - يس، 76 - انعام، 33.
16) قيامت، 1 و 2 - بقره، 35 ،37.
17) قصص، 25 - بقره، 114 - مائده، 13 - فصلت، 16 - اسراء، 37 - لقمان، 18 - منافقون، 5 -جاثيه، 7 و8.
18) قرآن و روانشناسي، ص 149 و 150.
19) عنكبوت: آيه 64.
20) انعام، 32.
21) غافر: آيه 39.
22) آل عمران: 169 - 170.
23) آل عمران: 158.
24) سوره نسا: 74.
25) سوره توبه: 111.
26) احزاب: 16.
27) سوره ذاريات: آيه 58.
28) ذاريات: 22.
29) سوره هود: آيه 6.
30) عنكبوت: 60.
31) عنكبوت: 62.
32) سوره فاطر: آيه 2 و 3.
33) قرآن و روانشناسي، تأليف دكتر محمد عثمان نجاتي ترجمه عباس عرب، نشر بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، تاريخ نشر 1367ش.
34) سوره فصلت: 34 - آل عمران، 133 و 134 - شوري، 36 و 37 و 40 و 43.
35) تغابن: 14 و 15 - توبه، 24 - مجادله،22 - ممتحنه، 4.